گفتوگوکنندگان: ساناز مصطفیزاده و آهو آریانی
بابک امینتفرشی را خیلیها میشناسند. دستکم میتوانیم بگوییم
که نجومیهای ایران همگی او را میشناسند و بسیاری از آماتورهای موفق ایران
دانستههای خود را مدیون او میدانند. بابک امین تفرشی در راه ترویج علم نجوم
از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و پس از سالها تلاش، همچنان پرانرژی و
خستگیناپذیر از کوچکترین زمانهای پیش آمده برای بهتر شناساندن آسمان شب به
دوستداران آن بهره میبرد. چنین بود که درخواست کانوت را برای گفتوگویی صمیمی
با بازدیدکنندگان این وبسایت رد نکرد و مشتاقانه به پرسشهای ما پاسخ گفت؛ آن
هم پاسخهایی مفصل که نه از سر رفع تکلیف، که با حوصله و دقت داده شد.
از آنجایی که این گفتوگو قدری طولانی شده است، ترجیح دادیم که
آن را در چند بخش پیاپی تقدیمتان کنیم. بخش نخست را امروز بخوانید و روزهای
چهارشنبهی هر هفته به سراغ بخش دیگری از آن بروید.
بسیاری از علاقهمندان نجوم میدانند که شما
عکاسی نجومی میکنید اما کنجکاو هستند بدانند که گذران زندگی یک عکاس
نجومی (و دقیقاً شخص شما) چگونه است. برای رسیدن به پاسخ، لطفاً بفرمایید
که این روزها چه میکنید؟
کار اصلی من درحال حاضر یک بخشش به هماهنگی پروژهی
جهان در شب یا توآن (TWAN) میانجامد که این بخش شامل هماهنگی بین عکاسان،
بین افردای که به ما در برگزاری برنامههایمان در کارگاهها و سخنرانیهایمان
کمک میکنند یا هماهنگی مأموریتهای عکاسی که عکاسانمان میروند، پیشبینی
اینکه در محل چه اتفاقی میافتد، چه چیزهایی قرار است ثبت شود و
ایدهپردازیهای آن. البته در یک محیط داخلی این ۳۵ نفر عکاسی که از کشورهای
مختلف هستیم به اصول عکاسی زمین و آسمان، هدفمان، دیدگاه هنری و فلسفی یا علمی
این عکسها میپردازیم یا عکسهای همدیگر را نقد میکنیم که چگونه بهتر شوند و
دایم در حال ردوبدل کردن اطلاعات هستیم.
در یکی از سفرهایم به شیلی تقریباً ده روز،
روز را ندیدم چون تمام شب بیدار بودم و در روز مجبور بودم تا غروب بخوابم
اما بخش دیگر و کار دیگری که من بیشتر از این راه زندگی
میکنم؛ به صورت freelance یا آزاد با ناشران مختلف، چه مجله یا کتاب، کار
میکنم. یک بخشش سازمان نشنال جئوگرافیک است که من یکی از عکاسان آن به خصوص در
سایتش هستم و یک بخش دیگر که به نام آژانس سازمان نشنال جئوگرافیک است. یک بخش
دیگر از کارم برای رصدخانهی جنوبی اروپاست که دفتری برای فعالیتهای ترویجی
دارد و من با آن دفتر همکاری میکنم و سفیر عکاسی به شمار میروم. بخشی هم
همکاری با مجلات و جاهای دیگر است بهخصوص مجله اسکایاندتلسکوپ که یکی از
کارهای اصلی من است و در سال دستکم باید دو مقاله برایشان بنویسم که اغلب در
مورد عکاسی از آسمان است ولی میتواند موارد دیگر در زمینهی ژونالیسم علمی هم
باشد. یک بخش دیگر هم سایت اسکایاندتلسکوپ است. در اصل من کارمند جایی نیستم
ولی در جاهای مختلف باید همکاری کنم تا گذران زندگی انجام بدهم و حداقل نصفی از
زمانم را صرف هماهنگیهای توآن و ارتباطش با انجمن منجمان بدون مرز میکنم.
آیا عکاسی غیرنجومی هم میکنید، مثلاً طبیعت، پرتره یا آثار
باستانی؟
بخشی از تصاویر روز من در کنار تصاویر
شب در سایت شخصی من و اشین زاکاریان به نشانیDREAMVIEW.NET منتشر
میشود.
من عکاسی پرتره نمیکنم؛ البته شاید تفننی و برای کسب تجربه این
کار را بکنم ولی عکاسی طبیعت و آثار تاریخی در روز انجام میدهم. به نوعی
میتوان «عکاسی سفر» اسمش را گذاشت. بیشتر برای نشنال جئوگرافیک که هدف دیگری
در آن نیست که مخاطب مجله خاص داشته باشد ولی تمرکز اصلیام روی عکاسی شب است.
شبهایی که از عکاسی خسته نمیشوم، در روزش عکاسی طبیعت میکنم و در غیر
اینصورت دیگر فرصتی برای آن نمیماند. مثلاً در یکی از سفرهایم به شیلی
تقریباً ده روز، روز را ندیدم چون تمام شب بیدار بودم و در روز مجبور بودم تا
غروب بخوابم. بخشی از تصاویر روز من در کنار تصاویر شب در سایت شخصی من و اشین
زاکاریان به نشانی Dreamview.net منتشر
میشود. اگر مخاطبان کانوت مایلند که این نوع از کارهای من را ببیند میتوانند
به آنجا مراجعه کنند چون در توآن فقط تصاویر شب و منظرهی با زمینه است.
آیا
نمیتوانید برای بومی کردن توآن و ترجمهی متن آن به زبانهای گوناگون (از جمله
فارسی) از آماتورهای داوطلب کمک بگیرید؟
خوب سه انتخاب وجود دارد. یکی مترجمان حرفهای و تحت نظارت خود گروه
توآن است. دوم ترجمهی آماتورهایی که برای گالری مهمان عکس میفرستند و بعد
ترجمههای کاملاً کامپیوتری. انتخاب سوم برای ما غیرممکن است چون متنمان تخصصی
است و ترجمه چیز کاملاً مبهمی درمیآید. انتخاب اول و دوم میماند ولی امکانش هست
که از توانایی بازدیدکنندگان سایت استفاده کنیم. کارهای مشابهی برای سایتهای
فارسیزبان که عکاسی نجومی را معرفی کنند انجام شده است ولی هدف توآن معرفی عکاسی
نجومی نیست. گرچه ما کارگاه میگذاریم و عکاسی نجومی را آموزش میدهیم اما هدف اصلی
ما مخاطب کاملاً عمومیاند و نه منجمان آماتور که متوجه بشوند آسمان بخشی از زندگی
امروز ماست. با این دیدگاه است که میتوانیم از آسمان حفاظت کنیم و تا زمانی که
آسمان را آزمایشگاه منجمان معرفی کنیم، امکان حفاظتش نیست چون برای گروه بسیار
کوچکی از جامعه اهمیت پیدا میکند. آن وقت آسمان در نقش بخشی از طبیعت برای مردم
مهم میشود و این هدف اصلی توآن است. هدف دیگر توآن مسلماً ایجاد ارتباط بین تاریخ
و آسمان است چون هر چه در آسمان میبینیم بخشی از تاریخ کیهان است و ارتباط با
میراث جهانی است. تمام این موارد هدفهای اصلی ماست. به طور مثال ما یک لیست
دهتایی از این موارد داریم.
در برخی از سایتهای فارسیزبان فعالیتهایی انجام شده است. مثلاً
سایت sky pix که کمتر از یک سال میشود که راه افتاده است و دوستانی در اصفهان آن
را شروع کردهاند که بیشتر عکسهایی از اعماق آسمان است ولی عکسهای سبک توآن هم
هست. این میتواند این بخش را پوشش بدهد. یا سایت دیگری که از طریق مؤسسهی آسمان
شب قرار است راه بیفتد و گالری عکسهایی است که مخاطبان مؤسسه میگیرند بهخصوص با
ابرازهای تلسکوپی. چنین سایتها و سایتهای مشابه دیگر که الان حضور ذهن ندارم
میتواند این بخش را پوشش بدهد. بر هر حال کارهای مشابهی برای معرفی عکاسی نجومی در
ایران شده است اما اگر هدف ما انتقال این پیام به جامعهی ایرانی شده باشد که آسمان
به این علت اهمیت دارد متن فارسی خیلی مهم است و گفتهی شما را قبول دارم.
تا زمانی که آسمان را آزمایشگاه منجمان معرفی
کنیم، امکان حفاظتش نیست چون برای گروه بسیار کوچکی از جامعه اهمیت پیدا
میکند.
بگذارید از عکاسی و کار دور شویم و به سراغ یک
سوال متفاوت برویم. برای رفع خستگی بیشتر به چهجور سرگرمیهایی میپردازید؟
سرگرمی اصلی من در ورای کار که معمولاً با کار تلفیق شده سفر است.
یعنی بیشترین بخش پُرکنندهی سرگرمی من را شامل میشود و معمولاً سفرهای من
سفرهایی است که ترکیبی از سرگرمی و کار است. بعضی اوقات که با همسرم سفر میکنم سعی
میکنم میزان کار کم بشود ولی اگر تنها بروم بهخصوص اگر برنامههای کارگاهی و
آموزشی داشته باشم، دیگر وقتی برای سرگرمی باقی نمیماند. البته همیشه فرصتهایی
است که شما میتوانید فقط مسافر باشید و از دیدن فرهنگ تازهای از یک جایی در دنیا
لذت ببرید. این واقعاً برای من خیلی ارزشمند است. به همین خاطر سفر برای من سرگرمی
اصلی است. شاید از سن ۱۴یا ۱۵ سالگی، از زمانی که نجوم را به طور جدی دنبال کردم
سفر جزو سرگرمیهای اصلی من است.
یعنی مثلاً اهل بازیهای کامپیوتری نیستید؟
بازی کامپیوتری، در زمان جوانیام انجام دادهام ولی الان سالهاست
که انجام ندادم و ارتباط خاصی با آن ندارم.
یعنی حتی چیزی درحد Angry Birds هم بازی نکردید؟
چرا، این بازی را امتحان کردهام. چند بار که توی ترافیک گیر کردم،
دوستم اشین زاکاریان این ایده را مطرح کرد که میشود معضل ترافیک را با این بازی حل
کرد و من هم بازی کردم.
موسیقی چطور؟ اهل موسیقی هستید؟
من موسیقی را همیشه با کارم گوش میدهم برای همین میتوانم ادعا کنم
که خیلی اهل موسیقی هستم ولی نه اینکه تخصص خاصی در یک نوع گرایش داشته باشم.
شاید از سن ۱۴یا ۱۵ سالگی، از زمانی که نجوم را
به طور جدی دنبال کردم سفر جزو سرگرمیهای اصلی من است.
بیشتر به چه نوع موسیقی گوش میدهید؟
همه نوع موسیقی بهجز انواعی که به نوعی سوهان روح است، مثل
موسیقیهای رپ یا هِویمتال (البته شاید خیلیها دوست داشته باشند). چیزهایی که
ریتم خیلی بیش از حد تندی دارند را نمیتوانم تحمل کنم و کلاً آدم آرامی هستم.
بابک امینتفرشی به همراه سیاوش صفاریانپور در
درهی ستارگان در قشم
و دیدن فیلم چطور؟
در مورد دیدن فیلم، هم من و هم همسرم خیلی به فیلم علاقهمندیم. اگر
فرصت بشود میبینیم. شاید خیلی بیشتر از این باید اتفاق بیفتد ولی وقت من برای این
گونه سرگرمی کم است. اگر میشد در حین کار همزمان فیلم میدیدم خیلی خوب بود، اما
نمیشود چون مثل موسیقی نیست که بتوان همزمان با کار گوش کرد و فقط ماهی یکی یا دو
فیلم میبینم. البته زمانی که سفر هوایی میکنم این تعداد زیاد میشود چون در
هواپیما فرصت خوبی است که بتوان فیلم دید.
ورزش چطور؟ مثلاً تا به حال گل کوچک بازی
کردهاید؟
منظورتان گل کوچک گلدان است [لبخند]؟ بله وقتی که نوجوان بودم بازی
کردم حتی در تیم فوتبال مدرسه و استان هم بودم. از انواع ورزشها ورزش اول من همیشه
شنا بود، بعد کوهنوردی شد بعد بسکتبال و بعد والیبال که در تیم استان هم بودم و
همینطور تنیس روی میز. اینها ورزشهایی بودند که انجام میدادم. الان از میانشان
فقط یک مقداری راه رفتن و کوهنوردی باقیمانده که در سفرها انجام میشود. ورزش
دیگری را بهطور مرتب انجام نمیدهم و بیشتر پیادهروی در کوه و بیابان است.
خیلی ممنون. با این گفتوگو، ما و مخاطبان کانوت را خوشحال کردید.