در چند برنامه ی رصدی گذشته که طی چند ماه گذشته برای ثبت ایستگاه فضایی بین المللی از برابر خورشید داشتم ، بنا به دلایل مختلف ، شکست خوردم ، یه بار اینترنت در رصدگاه قطع شد ، یه بار جی پی اس نداشتم و دوستی که از طریق تلفن ، زمان را اعلام می نمود ، اشتباه کرد ، یه بار باد و شرایط نامطلوب رصدی ، یه با دست تنها بودن در رصدگاه و  یه بار هم یه تماس تلفنی بد موقع که به من شد باعث از دست دادن این یک ثانیه و حتی کسری از یک ثانیه گردید و لذا نتوانستم  این رصد را ثبت کنم  .  تجربه ثبت ISS  را از برابر ماه داشتم اما اصرار داشتم که تجربه ی گذر در برابر خورشید را هم کسب کنم .

اصولاً در نجوم به ثبت رصدهای خاص علاقمندم و برای رصد اکثر آنها برنامه ریزی میکنم . طبق بررسی هایی که انجام دشد در روز یکشنبه 15 اردیبهشت 92 بربر با 5 می 2013 گذر ایستگاه از برابر قرص خورشید اتفاق می افتاد ، در این ثبت ، فاصله  ی ایستگاه فضایی از زمین 669کیلومتر و 300 متر بود (اندازه ی ایستگاه فضایی 109 در 73 در 27.5 متر می باشد)  زمان گذر ساعت 9:16:34 محاسبه شده بود .پس از بررسیهای هواشناسی و رفع پاره ای از مشکلات ، تصمیم به انجام این رصد گرفتم  ،  بهترین مکان برای ثبت آن را در نقطه ی 32:56:23:14 شمالی و 51:31:50:11 شرقی انتخاب و تمام وسایل را مجدداً کنترل و مورد بررسی قرار دادم ، ابزار رصدی ما یک تلسکوپ 6 اینچ شکستی ، جی پی اس ، دوربین کانن 30 دی  ، فیلتر مایلار و ملزومات مرتبط بود ، از ساعت 8:45 در رصدگاه مستقر و پس از نصب تجهیزات ، اولین تصاویر را از خورشید تهیه کردیم ، حساسیت دوربین بر روی 125 و سرعت شاتر را 1600/1 انتخاب شده بود ،  آماده ی فرا رسیدن زمان موعود شدم  در ثانیه های منتهی به گذر ، واقعاً تپش قلبم را حس میکردم ، مثل اینکه ثانیه ها تند تراز همیشه می گذشتند ، آقا محمدرضا که برای این برنامه زحمات زیادی را متحمل شده بودند با جی پی اس ، مدام زمان را به من اعلام میکردند و من در پشت تلسکوپ و بر روی زمین دراز کشیده و خورشید را در بهترین حالت ممکن در حال نظاره بودم ، از ساعت 9:16:28 کلید دکلانشور را فشار دادم ... صدای پی در پی شاتر دوربین در سکوت رصدگاه ، تنها صدایی بود که یه عالمه امید و انتظار را در دل خود نهفته داشت محمدرضا با جدیت ثانیه ها را اعلام میکرد ، 30 ، 31 ، 32 ، 33 ، 34 ، .... با شنیدن ثانیه 39 عکاسی را قطع کردم ، در این فاصله ، اصلاً نفس کشیدن یادمون رفت ، به سرعت پیچ های تلسکوپ را که دوربین را نگه داشته بود باز کردم و به اتفاق آقا محمدرضا دویدم به سمت سایه تا بهتر بتوانیم عکسها را کنترل کنیم ، چشمم به لحاظ اینکه مدت زیادی در نور شدید آفتاب بودم تصاویر را مات میدید ، کمی تمرکز کردم و بازبینی عکسها را شروع کردم حدود  هفتاد تصویر تهیه شده بود ، از تصویر اول شروع به بررسی کردم ، تا تصویر پانزدهم هنوز خبری از ISS نبود  قلب هر دوتامون تالاپ تولوپ عجیبی داشت ، تصویر بیستم ، تصویر بیست و یکم ، تصویر بیست و دوم ، تصویر بیست و سوم ، تصویر بیست و چهارم ... خبری نبود ، تصویر بیست و پنجم را که باز کردم برق از سرمون پرید ، تصویر ایستگاه فضایی ، به زیبایی هر چه تمامتر بر روی قرص زیبای خورشید نقش بسته بود ، در تصویر بیست و ششم ، بیست وهفتم و بیست و هشتم هم تصویر ایستگاه مذکور، خود نمایی میکرد ، خوشحالی وصف ناشدنی و مصافحه با یکدیگر و تعارف کردن گز بین دو نفرمان به همراه شکر خدا که لطفش را مثل همیشه شامل حالمان کرده بود ،  مسائلی بود که در فضای بهاری رصدگاه را زیباتر کرده بود ، جمعاً در چهار تصویر ، ایستگاه به خوبی ثبت شده بود ، ISS از سمت راست وارد قرص خورشید و تقریباً از مرکز و از کنار لکه ی بزرگ شماره 1734 عبور کرده بود .