ده – نه – هشت – هفت – شش – پنج – چهار – سه – دو – یک –
تلاقی
هر ساله تعداد کسانی که برای دیدن کسوف بار سفر میبندند
بیشتر و بیشتر میشود. بعضی از آنها دانشمندان حرفه ای هستند و بعضی دیگر آماتور،
اما بیشتر مردمی عادی و معمولی اند که تشنه ی ستایش و تشنه ی یک تجربه ی استثنایی
اند. تماشای کسوف از شیرجه زدن در آسمان بی خطرتر و از کوهنوردی سهل تر اما
اعتیادآورتر است. اگر حتی یک بار هم شکوه کسوف را شاهد نباشید، نمیتوانید ادعا
کنید که زندگی کاملی داشته اید. ))
اینها بخشی از سخنان جک ب. زیرکر است. منجم آماتور نویسنده
ی کتاب کسوف که تجربه ی کار و مطالعه بر روی تعدادی از کسوف ها را از سال ۱۹۷۰
داشته است و توانسته به بهترین شکل کسوف را روایت کند.
کسوف ها را شاید بتوان جذاب ترین و هیجان انگیزترین پدیده ی
طبیعی دانست که بشر تا به امروز دیده است.
شاید باورش سخت باشد اما بشر ۳۰۰ قرن است که به تماشای کسوف
مینشیند و ۳۰ قرن است که آن را ثبت میکند اما مطالعه ی علمی کسوف از قرن ۱۷ میلادی
آغاز شده است و تا اواسط قرن ۱۹ میلادی هم کار چندانی بر روی کسوف انجام نگرفته
بود. تقریبا تمام آنچه در مورد کسوف میدانیم در ۴۰ سال گذشته کشف شده است.
عکس زیر نقاشی از کسوف ۱۷۴۸ لندن ( منبع Open.edu)
شاید بتوان عکس زیر را یکی از جذاب ترین نقاشی ها برای نشان
دادن باور قوم اینکا در برابر یک گرفت ماه دانست، اینکاها باور داشتند که در هنگام
گرفت ماه، جگوار یا پلنگ شوم به ماه حمله کرده است و از هر راهی برای دور کردن
جگوار استفاده میکرند. راه هایی مثل آزار و اذیت حیواناتشان برای ایجاد سر و صدا و
دور کردن شومی از ماه.
در طول تاریخ مدون اهل علم برداشت های خود را از کسوف های
کلی ثبت کردند اما مشکل آنجاست که مورخان قدیم مثل هردوتواقعیات را با شاخ و برگ
نقل کردند یا حتی برای آنکه تولد یا مرگ شاه را مهم تر جلوه دهند، کسوف هایی را
جعل کرده اند. بنابراین محقق امروزی باید ابتدا قابل اعتماد بودن سند را مشخص کند
و بعدا به آن استناد کند.
نیوتن سه نوع کسوف جعلی را به قرار زیر تعریف کرده است.
·
کسوف مشتبه : یک وقایع نگار ممکن است تاریخ یک کسوف را یک سال بیشتر، عمدا یا سهوا
، پس و پیش کند تا آن را با حادثه ی دیگری مرتبط سازد.
·
کسوف استعاره ای : این نوع کسوف در آثار صرفا تخیلی یافت میشود و خود آن نیز
کاملا تخیلی بوده. اما برخی از خوانندگان مشتاق اند آن را واقعی بپندارند. کسوف
پلوتارک در ۷۱ میلادی نمونه ای از این نوع است.
·
کسوف جادویی : تمایل عجیبی در کسوف وجود دارد که در حین جنگ ها، در زمان مرگ
اشخاص بزرگ یا در آغاز اقدامات مهمی مثل تاج گذاری روی بدهد. به عنوان مثال هردوت
کسوف جادویی در تاریخ درج کرده است تا نقطه ی شروع مبارزات خشایار شاه با یونان را
برجسته جلوه دهد.
تمایل مورخان قدیم به دراماتیک کردن نوشته های خود، کار
پژوهشگران امروزی را بسیار پیچیده کرده است.
اما سوال اینجاست که قدیمی ترین سند قابل اعتماد مدون یک
کسوف کلی کدام است؟؟ قدیمی ترین سند به زمان سلسله ی پادشاهی شیا ( ۲۱۸۳ تا ۱۷۵۱ ق
م) مربوط میشود. این سند در شو- جین آمده است و سرگذشت دو منجم به نام های شی و هو
را به تصویر میکشد که چون زمان دقیق کسوف را پیش بینی نکرده بودند سر از تنشان جدا
کردند.
البته به نظر نیوتن این کسوف افسانه ای است چرا که در سند
هیچ عبارتی وجود ندارد که صریحا به کسوف مربوط باشد.
قدمت سند قابل اعتماد بعدی به ۱۳۷۵ قبل از میلاد میرسد که
در آن مورخی درباره ی واقعه ای که در آگاریت، شهری در شمال سوریه رویت شد، چنین
مینوسد ((خورشید شرمسار شد و روز هنگام غروب کرد))
عکس زیر نمایی از کسوف کامل ۱۸۴۲ در وین است که توسط Johann
Christian Schoellerبه تصویرکشیده شده است.
یونانی ها در درک کسوف از چینی ها عقب تر بودند. یک منجم
چینی به نام شیه شن در قرن ۴ قبل از میلاد متوجه شد که ماه در کسوف سهم دارد اما
فکر میکرد که این ماه است که بر خورشید غلبه میکند.
بعدها هیپارخوس که شاید برجسته ترین منجم تاریخ یونان باشد،
از دو رصد کسوف سال ۱۳۰ قبل از میلاد برای تخمین فاصله ی ماه تا زمین استفاده کرد.
نیوتن هفده کسوف بین سال های ۸۴۰ تا ۱۳۱۰ میلادی پیدا کرده
است که حداقل ده ناظر مستقل آنها را ثبت کرده اند و از حیث اعتبار، قابل اعتمادند.
عکس زیر از اکسپدیشنRivabellosa در شهر Miranda de Ebro اسپانیا در کسوف ۱۸۶۰ میلادی.
غالبا فراموش میکنیم که دانش فیزیک و اخترفیزیک امروزی تا
چه حد نوپاست. سال ۱۸۰۰ میلادی که مقارن با انتخاب شدن توماس جفرسون به ریاست
جمهوری ایالات متحده آمریکا استُ،به نظر چندان دور نیست. با این حال، در آن زمان
سر ویلیام هرشل،که یکی از برجسته ترین چهره ها در نجوم قرن ۱۸ بود ، این نظر را
به طور جدی عنوان کرد که خورشید جسم سرد جامدی است که لایه ای از ابرهای تابان آن
را پوشانده است و به جز از نظر اندازه و فاصله تفاوت چندانی با سیارات ندارد.
عکس زیر تصویر جذابی از
یک اکسپدیشن در بین سال های ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۶ در شمالگان و خورشید گرفتگی ۱۸۹۴ را نشان
میدهد.
تا پنجاه سال بعد از کسوف ۱۸۴۲ دانشمندان درگیر مشاجره ی
دوری شدند که پدیده های رصد شده در حین کسوف (خصوصا تاج) واقعا به خورشید مربوط
میشوند یا آن که نوعی خطای دیداند. احتمالا اکثر دانشمندان آن دوره، توهمی بودن آن
را موجه تر میدانستند و تاج را به پراکندگی نور از اطراف لبه ی خورشید یا اطراف
لبه ی ماه و یا پراکندگی در جو زمین نسبت میدادند.
در طی سال های ۱۸۷۵ تا ۱۸۸۲ در کسوف های متوالی از تاج عکس
برداری شد و اخترشناسان متوجه تغییری منظم در شکل آن شدند. در سال ۱۸۷۸ تاج به
کمربند استوایی خورشید محصور شد و در راستای دایره البروج اندازه ی آن به بیش از
۱۲ برابر قطر خورشید میرسید. سال ۱۸۷۱ زمان ماکزیمم دوره ی لکه های خورشید بود در
حالی که در سال ۱۸۷۸ مطابق با افول آن بود.
تا سال ۱۸۹۰ دیگر اکثریت اخترشناسان متقاعد شده بودند که
تاج گسترشی واقعی از خورشید است.
حالا به سراغ شرح کسوف میرویم.
سایه ماه دو قسمت دارد :
1) سایه ی تاریک که نور خورشید اصلا به آن نمیرسد.
2) نیم سایه که فقط از برخی قسمت های خورشید نور به آن میرسد.
طول سایه ی تاریک ماه تنها به میزان اندکی یعنی بین ۳۶۷۰۰۰
تا ۳۸۰۰۰۰ کیلومتر تغییر میکند.
قبلا بارها گفته شده که وقتی ماه بین زمین و خورشید قرار
میگیرد کسوف اتفاق می افتد و فاصله ی ماه تا زمان و خورشید دلیل تشکیل کسوف های
حلقوی و کامل است. اما نکته ی جالب توجه در این بین آن است که یک کسوف ممکن است در
قسمتی از مسیر، کلی و در قسمتی دیگر حلقوی باشد.
در شکل فوق میتوانید تفاوت اساسی کسوف های حلقوی، جزیی و
کامل را به وضوح شاهد باشید.
در تمامی کسوف ها به دلیل حرکت مداری سریع تر ماه که ۱۳
مرتبه از خورشید بیشتر است، میتوان سبقت گرفتن ماه از خورشید را دید. اما این سرعت
نسبی در کسوف های مختلف متفاوت است، زیرا سرعت ماه در نزدیکی حضیض زمین ( نزدیک
ترین نقطه ی مدارش به زمین) بیشتر از وقتی است که نزدیک به اوج زمینی باشد.
برای ناظری که در استوا قرار گرفته، اختلاف بیشینه ی قطرها
برابر با ۲ دقیقه و ۳۸ ثانیه ی قوسی است و ماکزیمم زمان مرحله ی گرفت کامل برابر ۷
دقیقه و ۴۰ ثانیه است.
اما سوال اینجاست که سرعت حرکت سایه ی ماه بر روی زمین و در
هنگام یک گرفت چقدر است؟؟
سایه ی تاریک ماه، مسیر طولانی و باریکی را بر روی زمین از
غرب به شرق طی میکند. اگر زمین دوران نمیکرد، لبه ی جلویی سایه با سرعت بیش از
۳۴۰۰کیلومتر بر ساعت از برابر ناظر زمینی میگذشت اما چون زمین در همان جهت حرکت
سایه میگردد، سرعت نسبی لکه در حدود ۱۷۱۰ کیلومتر بر ساعت است.
مساحت مسیر گرفت به طول ۱۰ هزار کیلومتر و پهنای ۱۶۰
کیلومتر برابر با ۱۶۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. مساحت زمین در مقایسه با آن ۵۱۰
میلیون کیلومتر مربع است. بنابراین اگر ناظری که در محل ثابتی برروی زمین زندگی
میکند و هیچ وقت سفر نمیکند، احتمال أن که یک کسوف کلی از فراز شهرش عبور کند
برابر با ۱ به ۳۲۰ است. کسوف ها به طور متوسط هر یک و نیم سال یکبار اتفاق می
افتند بنابراین فرد مذبور باید ۴۵۰ سال صبر کند تا یک کسوف به سراغش بیاید.
چرخه ساروس :
اگر خیلی نخواهیم وارد تعاریف شویم میتوان چرخه ساروس را یک
چرخه ی طبیعی دانست که ناشی از یک اتفاق جالب در طبیعت است.
ساروس ناشی از یک تصادف جالب در طبیعت است : ۲۲۳ ماه قمری
(ماه قمری فاصله ی بین دو ماه نو است) برابر ۶۵۸۵.۳۲ روز متوسط شمسی است، در حالی
که ۱۹ سال کسوفی (یعنی مدتی که طول میکشد خورشید در کره ی آسمان از یک گره تصویر
شده حرکت کند و دوباره به همان گره برگردد) برابر ۶۵۸۵.۷۸ روز یا ۱۸ سال و ۱۱.۳
روز است. تساوی تقریبی این دو دوره ی تناوب مهم سبب میشود که آرایش خورشید و ماه
نسبت به گره های تصویر شده هر ۱۸ سال یک بار به طور تقریبی تکرار شود.در نتیجه کسوف ها در فواصل ۱۸ ساله فقط با اندکی اختلاف تکرار
میشوند.
پس از گذشت سه دوره ی تناوب ساروسی (یعنی ۵۴ سال) کسوف
تقریبا به همان طول جغرافیایی اولیه باز میگردد.
یک مجموعه ساروس با تعدادی کسوف جزیی که در عرض های
جغرافیایی زیاد قابل رویت است شروع شده و با تعدادی کسوف حلقوی یا کلی در عرض های
جغرافیایی میانی ادامه میابد. این مجموعه سرانجام با تعدادی کسوف جزیی در نزدیکی
قطب جغرافیایی مقابل پایان میپذیرد.
روشن است که کسوف هایی که در یک سال رخ میدهند به مجموعه
های ساروس متفاوتی تعلق دارند.
براساس یافته های دانشمندی به نام آپولتزر، کسوف ها با آهنگ
متوسط ۲۳۸ بار در هر قرن رخ میدهند که ۸۴ تای آنها (۳۵ درصد) جزیی ، ۷۷ تای آنها
(۳۲ درصد) حلقوی و ۱۱ تای آنها (۵ درصد) ترکیبی از کلی و حلقوی و ۶۶ تای آنها (۲۸
درصد) کلی است. یعنی این که در هر زمان باید ۴۲ مجموعه ساروسی متفاوت به موازات هم
در جریان باشد.
شکل فوق ساروس ۱۳۲ یعنی همان ساروسی است که کسوف ۵ دی ماه
۹۸ را نیز در خود جای داده است.
ساروس ۱۳۲ در کل شامل ۷۱ کسوف است که ۲۹ تای آن جزیی، ۷ تای
آن کامل ، ۳۳ تای آن حلقوی و ۲ تای آن هیبریدی است.
از بین ۷۱ گرفت قرار گرفته در چرخه ی ساروس ۱۳۲ ام، ۴۵ عدد
آن پایان یافته و ۲۶ تای آن در آینده اتفاق خواهد افتاد.
کسوف ۵ دی ماه ۱۳۹۸ :
تا اینجا اطلاعات نسبتا کامل و در عین حال مختصری از کسوف و
تاریخچه ی آن داشتیم و حالا نوبت به کسوف ۵ دی ماه ۹۸ است.
این کسوف که در درسته ی کسوف های حلقوی با ۹۷ درصد گرفت جای
میگیرد، یعنی در این کسوف و در لحظه ی اوج گرفت، ماه ۹۷ درصد از خورشید را
میپوشاند و بنابراین کسوف کلی اتفاق نمی افتد.
حالا سوالی اساسی اینجاست که چرا ماه که تا این اندازه کوچک
است میتواند خورشید که ۲۷ میلیون برابر ماه جرم دارد را کاملا بپوشاند.
جواب سوال ساده است :
درست است که ماه ۴۰۰ برابر کوچک از خورشید است اما به همان نسبت هم خورشید فاصله ی
بیشتری نسبت به زمین دارد و بنابراین ما هر دو این اجرام را با ابعاد نیم درجه در
آسمان میبینیم و از همین جهت خورشید گرفتگی ها اتفاق می افتند.
طول مسیری که سایه ی ماه بر روی زمین طی میکند ۱۲۹۰۰
کیلومتر است و ضخامت سایه ۱۱۸ کیلومتر است. سایه ی ماه در این کسوف از جنوب ایران
آغاز شده و با گذر از امارات متحده ، عمان ، هند، اندونزی وارد اقیانوس آرام
میشود. بیشینه ی گرفت در این کسوف ۳ دقیقه و ۴۰ ثانیه است که در این لحظه ماه ۹۷
درصد از چهره ی خورشید را میپوشاند.
همان طور که قبلا نیز اشاره شد این کسوف از چرخه ی ساروس
۱۳۲ ام است.
در آینده ی نه چندان دور یعنی ۱ تیرماه ۱۳۹۸ شاهد کسوف
حلقوی دیگری در نزدیکی ایران هستیم.
در این کسوف که ۹۹.۴ سطح
خورشید پوشانده میشود، از آفریقا آغاز شده و با گذر از عمان و پاکستان، به آسیای
میانه و چین میرود.
این کسوف از چرخه ی ساروس ۱۳۷ خواهد بود.
اگر میخواهید بدانید که نزدیک ترین کسوف کاملی که از خاک
ایران گذر کند چه تاریخی خواهد بود؟؟ باید تا دوشنبه ۳۰ اسفند ۱۴۱۲ صبرکنید.
این کسوف کلی که در شب سال نو اتفاق می افتد را شاید بتوان
جذاب ترین کسوف قرن برای ایرانیان نامید چرا که علاوه بر لحظه ی اتفاق افتادنش که
شب نوروز میباشد،از میراث های مهم جهانی مثل تخت جمشید نیز عبور میکند.
در شکل زیر تمامی گرفت هایی که از خاک ایران قابل مشاهده
هستند را میبینید.
حالا سوال اینجاست که در کسوف ۵ دی ماه ایران چه وضعیتی
دارد؟؟
در تصویرزیرهرآنچه از مرکز
قرمز رنگکه شاهد گرفتکلییاحلقویهستند، فاصله بگیریم، شاهد گرفتجزییخورشیدخواهیم
بود و بسته به فاصله ی ما از این نوار قرمز رنگ، درصدمتفاوتی از گرفتجزیی را
شاهدیم.
در واقع اگر شما به عنوان
ناظر درون نوار قرمز رنگمرکزتصویرباشیدگرفت۵دی
ماه ۱۳۹۸ را به صورت حلقوی شاهد خواهید بود و هرچه از
نوار قرمز رنگمرکزتصویر به سمت نوارهایکمرنگ تر حرکتکنید، گرفت را به صورت جزیی
نظاره گرهستید.
هر
چه از نوار مرکزیگرفت فاصله بگیرید، درصدگرفتجزییکاهشمیابدو این عدد میتواندبین
صفر درصد تا ۹۷درصدمتغیرباشد. برای مثال ناظریکه در شهر
دبیباشدگرفتجزیی۹۱درصد را خواهددید.
اینخورشیدگرفتگیپس از سالها
به نزدیکیمرزهایایرانرسیده است و همین موضوع فرصت بسیارخوبیبرای سفر به
کشورهایحاشیه ی ایران به هدف رصد و عکاسی از اینپدیده ی جذاب را فراهم آورده است.
اگر فرصت سفر به
کشورهایحاشیه ی خلیج فارس مثل امارات ، قطر یا عمان را داریدکهبهترین فرصت برای
رصد و عکاسی از اینپدیده را در اختیاردارید و میتوانید شاهد گرفتحلقویباشید اما
اگر فرصت سفر به این مناطق را ندارید، میتوانید از رصد گرفتجزیی در ایراننیز لذت
ببرید.
طبیعتا هر چه به
نوارهایجنوبی تر ایراننزدیک تر باشید، شاهد گرفتجزییبادرصدهایبالاتریهستیدبرای
مثال در جزیره ی کیشگرفت۸۵درصد رخ میدهد. یعنیچیزیشبیه
به تصویرزیر.
و درتبریز تنها ۳۰درصد
از سطح خورشید در گرفت به سر میبرد.