لطفا چند لحظه صبر نمایید.در حال انجام عملیات
Please enter user name and password
or Register now
من « ارگ بم » و خشت به خشتم متلاشیتو « نقش جهان »، هر وجبت ترمه و کاشیاین تاول و تبخال و دهان سوختگیهااز آه زیاد است، نه از خوردن آشیاز تُنگ پریدیم به امید رهاییناکام تقلایی و بیهوده تلاشییک بار شده بر جگرم زخم نکاری؟یک بار شده روی لبم بغض نپاشی؟ هر بار دلم رفت و نگاهی به تو کردم بر گونهی سرخابیات افتاد خراشی از شوق همآغوشی و از حسرت دیداربایست بمیریم چه باشی چه نباشی
حامد عسکری